کتاب های دعانویسی

 

یاری گرفتن از موجودات ماورایی برای غلبه بر نیروهای مختلفی که آدمی را احاطه کرده‌اند، همیشه و همه‌جا در زندگی بشر مشاهده می‌شود. در این کوران حوادث و بحران‌های زمان، انسان سرگردان با مواجهه این جریانات مختلف، همواره به دنبال التیام و آرامش و ارتباط و انس با منبع غنی ماورایی است.
این کنش و یا حتی واکنش نفس آدمی را هر‌چه که بنامیم، حقیقت آن چیزی به جز خواندن خداوند نیست، هر چند خدا در هر دین و مذهبی به گونه‌ای خاص معرفی شده و با تلقی پیروان سایر ادیان متفاوت می‌باشد. ما این حقیقت را دعا می‌نامیم.
اشتراک همه انسانها در دعا کردن، ما را به عاملی مشترک در درون همه انسانها رهنمون می‌شود. که ریشه در فطرت آدمیان دارد. (اشاره است به آیه «فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله»)

هر چند ممکن است گاهی در تلاطم حوادث و غفلت‌ها دچار ضعف و فتور گردد، اما هرگاه که این پرده‌ها از برابر دیدگان حقیقت‌جوی آدمی به کنار روند فطرت انسانی مجال بروز و ظهور می‌یابد. ناهمواری‌ها و مشکلاتی که آدمی در برون رفتن از آنها هیچ دست‌آویزی نمی‌یابد، مهمترین عرصه تجلی این خصوصیت ذاتی انسان است. این نکته در قرآن کریم، در آیات ۸ سوره زمر (و اذا مس النسان ضر دعا ربه منیبا الیه)
خداوند متعال در این آیات کارکرد فطرت انسانی را در مواقع خطر به تصویر می‌کشد، مسافرت دریایی و گرفتاری در میان امواج سهمگین یکی از مواردی است که امید انسان را از دست‌یابی به ساحل نجات از بین می‌برد، و دقیقا در همین حالت است که انسان در درون خود راه نجاتی را می‌یابد و دست به دعا بر میدارد. همین حقیقت در روایتی از امام صادق (علیه‌السّلام) نیز مورد تاکید قرار گرفته است.

بنابر‌این دعا تجلی فطرت خدا‌خواه و خدا‌شناس آدمی است. دکتر آلکسیس کارل نویسنده و انسان‌شناس فرانسوی، در نگاشته کوتاهی که درباره نیایش دارد، این احساس را احساس عرفانی نامیده و دعا را کشش روح به سوی کانون غیر مادی جهان، پرواز روح به سوی خدا، پرستش عاشقانه نسبت به مبدا حیات می‌خواند.

[۱۲]

 


در قرآن کریم دعا سبب توجه و اعتنای خداوند به انسان معرفی شده است، به گونه‌ای که می‌فرماید اگر دعای شما نبود خداوند به شما اعتنا نمی‌کرد. (اشاره است به آیه ۷۷ سوره فرقان «قل ما یعبا بکم ربی لولا دعائکم.»)

نتیجه آن‌که، دعا مظهر بندگی انسان است، بندگی آن است که انسان در مقابل پرودگار عالم از خود اراده‌ای نداشته باشد و تمام عالم را در ید قدرت او ببیند. اگر کسی این جهان‌بینی را نداشته باشد و برای غیر‌خدا قدرتی در عرض او به رسمیت بشناسد از دایره توحید خارج شده و داخل عرصه شرک و کفر می‌گردد. و دعا به محضر خداوند به معنی نفی قدرتهای غیر الهی است. و هرچه انسان در توحید به مراتب بالاتری برسد. دعای او نیز بیشتر و خالص‌تر می‌شود و به همین دلیل در روایت آمده است که هر‌که خدا را بیشتر بشناسد دعایش هم بیشتر خواهد شد.

و چنین فردی حتی برای تهیه نمک غذا هم در خود استقلال نمی‌بیند و این نهایت توحید افعالی است. و برای بیان همین نکته است که در روایات تاکید شده است که هنگام دعا از دیگران ناامید باشید و همه امیدتان به خدا باشد.


پس این است‌که دعا اعلام بندگی است و اظهار فقر و وابستگی به منبع لایزال الهی و غنای مطلق اوست. نکته دیگری که در دعا وجود دارد و از جهت دیگر بندگی انسان را به ثبوت می‌رساند، این است که خداوند خود به این عمل امر فرموده است و دعا کردن انجام یکی از فرامین الهی است. «ادعونی استجب لکم»

، «ادعوا ربکم تضرعا و خفیه».

حکمت دیگر دعا رسیدن به اهداف، از طریقی غیر از طریق مرسوم است، توضیح آنکه:
می‌دانیم که انسان با تمامی دانایی و توانایی در مقابل بسیاری از نیروهای شناخته و ناشناخته عالم کاری از پیش نمی‌برد در حالی‌که در موارد فراونی نیازمند غلبه بر این نیروهاست، و نیز می‌دانیم همه عالم به اراده الهی اداره می‌شود و او بر هر کاری تواناست، با توجه به این دو نکته آشکار می‌شود که دعا و طلب از خدا در واقع، به معنی به خدمت گرفتن نیروها و قوای موجود در جهان می‌باشد. یعنی دعا نیز یکی از ابزار و وسایلی است که خداوند در اختیار انسان قرار داده است تا او را به اهدافش برساند، و شاید به همین دلیل باشد که در روایت آمده است که دعا قضای حتمی را نیز بر می‌گرداند.

«دعا»؛ یعنى، خواندن مدعوّ و متوجه ساختن او به طرف داعى. (تفسیرالمیزان، ج 2، ص 31، آیه 186 بقره). دعاکننده با دعاى خود، عنایت و التفات مدعو را مى طلبد؛ آن گاه حاجت خود را از او سؤال و درخواست مى کند. از این رو سؤال با دعا فرق مى کند؛ زیرا سؤال به منزله غایت و هدف دعا است؛ مثل این که کسى را از دور یا نزدیک، صدا بزنیم تا روى خود را به طرف ما برگرداند. آن وقت خواسته خود را از او سؤال و درخواست کنیم. کلاً دعا داراى آداب، احکام و اسرارى است. اسرار و فلسفه دعا به استناد آیات و روایات، دعا خود امرى عبادى است. از این رو بعضى مى گویند: خدایا تو دستور دادى دعا کنید. ما هم اطاعت مى کنیم چه درخواست عملى شود و به ما بدهى و چه ندهى آنان که تسلیم محض هستند به عنوان تأدب دعا مى کنند. مؤمنان در سرزمین منا چنین دعا مى کنند: «ربنا آتنا فى الدنیا حسنه و فى الاخره حسنه و قنا عذاب النّار». اینان در طلب حسنات و خوبى هاى دنیا و آخرت هستند. یعنى درخواست چیز خوب، حلال، طیب و طاهر دارند و این دعاى خوبى است. داشتن فرزند خوب و صالح، همسر با ایمان، رفقاى مؤمن، معلم شایسته، شاگرد خوب، داد و ستد حلال، نیروهاى اقتصادى خوب، همه اینها حسنات دنیاست. ولى گروه دیگر کسانى هستند که زرق و برق دنیا را طلب مى کنند نه حسنه، اینها هیچ بهره معنوى نخواهند داشت.

 

از این رو بهترین پیشنهاد و دعا این است که انسان فضل پروردگار را طلب کند. لطف و خیر او را طلب کند و بگوید: خدایا حسنات دنیا و آخرت را به من عطا کن. ائمه(ع) نیز در دعا، خوى بزرگ منشى را به ما آموخته اند که سعى کنید هرگز از خدا مال زیاد نخواهید بلکه بخواهید آبرویتان محفوظ باشد و نیز در دعا بلندهمت باشید. در دعاى کمیل از خدا مى خواهیم که از برجسته ترین و بهترین انسان هاى نمونه باشیم.

 

ازاین رو در شب هاى جمعه از خدا مسألت مى کنیم که خدایا مرا به جایى برسان که از من بالاتر کسى نباشد «و اجعلنى من احسن عبیدک نصیبا عندک و اقربهم منزله منک و اخصّهم زلفه لدیک». با این اوصاف هر آنچه که در قالب حسنات مى گنجد و مقدمه وصول به سعادت اخروى است (از یک طرف) و قوام و پایدارى زندگى دنیا را در بردارد (از طرف دیگر) درخواست آن نه تنها بلامانع بلکه نشان دهنده اوج عبودیت و بندگى است. الف) دعا توجه انسان به سرچشمه وجود و پروردگار هستى است. در میان همه عبادت ها عبادتى نیست که چون دعا این رابطه فرخنده را به شایستگى تحقق بخشد و آن را مداوم و جاودانه گرداند. دعا یک فرصت برتر و بدل ناپذیر است که خداى تعالى به بندگانش عطا کرده تا آنان باسود جستن از آن به حضور یگانه هستى بخش خود بار یابند و از حضرتش براى پیمودن طریق کمال و دست سودن بر ستیغ سربلندىِ روح مدد خواهند. دعا چاره ساز دردها و گرفتارى هاى روانى و جسمانى است.
ب) شناخت انسان از نیازهاى بى حد و مرز خود و بى نیازى مطلق پروردگارش و این که او مبدأ هر خوبى و کمالى است، با روى آوردنِ وى به دعا رابطه مستقیم دارد. در این میان هر چه نیازهاى او بزرگ تر و دردهایش جانکاه تر باشد، نیایش و تضرع کردنش به درگاه خداوند شدت و گرماى بیش تر خواهد یافت. سرّ تأکید و توجه ویژه اى که در سنت و سیره پیامبران و پیشوایان الاهى بر دعا و پرداختن به آن شده است و نیز راز اشتیاق بسیار آن بزرگان به دعا در این واقعیّت نهفته است.1 پیامبر گرامى اسلام(ص) هم خود اهل دعا و راز و نیاز بود و هم دیگران را به حاجت خواستن از پروردگار یکتا سفارش مى فرمود و ترک آن را جایز نمى دانست.2
امام صادق(ع) درباره امام على(ع) فرموده است: امیر مؤمنان(ع) «دَعّاه» (بسیار دعا کننده) بود.3
دیگر پیشوایان ما نیز به دعا عنایت ویژه داشتند از خود دعاهاى گران ارج و پرمحتوایى به یادگرا گذارده اند. این بخش از میراث آن پاکان در مجموعه هایى با عنوان «صحیفه» گردآورى و تدوین شده است؛ براى نمونه مى توان به «صحیفه سجادیه» «صحیفه صادقیه»، «صحیفه کاظمیه» و «صحیفه رضویه» اشاره کرد.
ج) با دقت در این صحیفه ها و دیگر متون معتبر دعا درمى یابیم که بالاترین مرتبه نیازخواهى نزد امامان معصوم(ع)، ابراز عشق پرشور و بى منتها به معبود یگانه و ستایش پروردگار و یادکرد شکوه و بزرگى او است؛ یعنى انسان به چنان رشد معنوى و بالندگى روحى دست پیدا کند و تا آن جا به آفریدگار بى کرانه نزدیک شود که عشق تابناک و حیات بخش الاهى بر همه وجودش پرتو افکن گردد و هر اندیشه و خاطرى جز اندیشه معشوق ازل و ابد را از دلش بزداید؛ و چنان شود که انسان راه یافته به حریم دوست جز دوست نخواهد و جز او را طلب نکند.
گر از دوست چشمت به احسان اوستتو در بند خویشى نه در بند دوست
پس دعا کردن همیشه بدین معنا نیست که از خدا چیزى بخواهیم. گاه دعا یعنى از خدا خودِ او را خواستن؛ و این والاترین و با شکوه ترین مرتبه دعا است که بیش از هر جا و در عالى ترین شکل خود، در نیایش هاى رسیده از معصومان(ع) یافت مى شود.

مطلب دیگر :
سرور لیست ایرانی و خارجی ماینکرفت

 

از این رو است که پیامبر(ص) به هنگام دعا خواستار عشق شورمند الاهى است و این که این عشق برترین، لذت بخش ترینِ عشق ها گردد: «اللهم انى اسألک حبک و حب من یحبک، و العمل الذى یبلغنى حبک. اللهم اجعل حبک احب الى من نفسى و اهلى و من الماء البارد؛5 خدایا، من از تو عشق تو را خواهانم و عشق به دوستدارانت را و این که در پى کار مى روم که مرا به عشق تو پیوند دهد. خدایا، آن کن که دوستى تو پیش من از خودم و خانواده ام و آب خوش گوار محبوب تر باشد.»
د) دعا در اندیشه اسلامى، افزون بر این که تجلى فقه و وسیله ابراز عشق به خدا است، روشى مهم و تأثیر گذار براى تعلیم و تربیت و تعالى بخشیدن به روح آدمى در ساحت هاى فردى و اجتماعى است.
مجموعه تعالیم دینى و آموزه هاى تربیتى و دانش هاى الاهى که در متون دعایى مطرح گردیده، در جهت پرداختن به دو اصل مهم «تربیت» و «تعلیم» و آموختن دانش و بینش براساس باورهاى اسلامى است.
بى تردید، دعا کردن و دست نیاز به سوى خداوند بى نیاز برآوردن تنها ویژه تعالیم اسلامى نیست و در همه ادیان و مذاهب دعاها و کلماتى براى مناجات با پروردگار وجود دارد. با این همه آن چه دعاهاى اسلامى را از دعاهاى دیگر متمایز مى سازد، مایه ور بودن محتوا و اثر بخشىِ بسیار دعا در همه ابعاد زندگى انسان است؛ به دیگر سخن، «دعا در اسلام – جز دعاهاى قرآنى که عین وحى است – بیان دیگرى از آموزه هاى فرد ساز و جامعه پرداز وحى است؛ یعنى همان درس هاى قرآنى است که خداوند مهربان براى تربیت انسان، به وسیله آیات آسمانى فرستاده است.

 

ادعیه خود به گونه اى تفسیر قرآن کریم اند و شرح معارف آسمانى اند و یادآور تربیت هاى قرآنى و تکرار و تأکید و تشریح آموزه هاى وحیانى».6 راستى چه فرقى مى توان نهاد میان قرآن کریم و متن دعایىِ صحیفه سجادیه، که هر دو از جهت محتوا و تنوع مضمون و نیز هدف تعلیمى و تربیتى همداستانند و به یک نقطه چشم دوخته اند، جز این که یکى «قرآن نازل» و معجزه ماندگار پروردگار است و دیگرى نمونه کامل «قرآن صاعد» و املاى امام زین العابدین(ع)؟

 


عالی‌ترین حکمت موجود در دعا این است که موجب تقرب به خداست، دعا فرصت مناجات و نجوای بی‌واسطه و انس با پروردگار عالم است که در حقیقت برترین امتیاز و ویژگی را دعا داراست. امام صادق (علیه‌السّلام) در حدیثی می‌فرمایند: شما با هیچ وسیله‌ای همانند دعا نمی‌توانید به خدا نزدیک شوید.

ایشان در روایت دیگری فرموده‌اند نزد خدای (عزّوجلّ) منزلتی است که فقط با مسألت و دعا می‌توان به آن مقام رسید.

گویند تمنایی از دوست بکن سعدی جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی.