هوش هیجانی
هوش هیجانی، یعنی داشتن مهارتهایی برای شناخت خود و آگاهی از افکار، عواطف، احساسات و پیوستگی رفتاری. هوشهیجانی به آن دسته از مهارتها اطلاق میشود که برای ارزیابی مجدد و هدایت بهکارمیبرید تا باعث تغییر ماهوی و تواناییهای شما برای تعالی، توسعه، هدایت و ایجاد احساس مثبت از زندگی شود (حسن زاده و ساداتی کیادهی، 1388، ص4).
هوشهیجانی نوع دیگری از هوش است .این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمهای مناسب در زندگی است. توانایی اداره مطلوب خلقوخوی و وضع روانی و کنترل تنشهاست. عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه و امید میکند. همحسی یعنی آگاهی از احساسات افراد پیرامون شماست. مهارتاجتماعی یعنی خوب تا کردن با مردم و کنترل هیجانهای خویشتن در رابطه با دیگران و توانایی تشویق و هدایت آنان است.
گلمن در کتاب هوشهیجانی خود به نقل از سالووی، توصیف مبنایی خود از هوش هیجانی را دربارهی استعدادهای فردی در پنج توانایی اصلی تشریح مینماید:
- شناخت عواطف شخصی: خودآگاهی، تشخیص هر احساسی به همانگونه که بروز مینماید. توانایی نظارت بر احساسات در هر لحظه برای بهدستآوردن بینش روانشناختی و ادراک خویشتن. ناتوانی در تشخیص احساسات راستین، ما را سردرگم میکند. افرادی که در مورد احساسات خود اطمینان و قطعیت دارند، بهتر میتوانند زندگی خود را هدایت کنند.
- بهکارگیری درست هیجان ها: قدرت تنظیم احساسات خود، توانایی است که بر حس خودآگاهی متکی میباشد. افرادی که از لحاظ این توانایی ضعف دارند، دایماٌ با احساس ناامیدی و افسردگی دست به گریبان هستند، در حالیکه افراد با مهارت بالا در این زمینه، با سرعت بیشتری قادرند ناملایمات را پشتسر بگذارند.
- بر انگیختن خود: افراد دارای این مهارت در هر کاری که بهعهده میگیرند، بسیار مولد و اثربخش خواهند بود. برای عطف توجه، برانگیختن شخصی، تسلط به نفس خود و برای خلاق بودن لازم است سکان رهبری هیجانها را در دست گرفت. توانایی دستیابی به مرحله غرق شدن در کار، انجام فعالیتهای چشمگیر را میسر میگرداند.
- شناخت عواطف دیگران: همدلی، توانایی دیگری که بر خودآگاهی عاطفی متکی است، اساس مهارت مردم است. کسانی که از همدلی بالایی برخوردارند، به علایم اجتماعی ظریفی که نشاندهنده نیازها یا خواستههای دیگران است، توجه بیشتری نشان میدهند. این توان، آنها را در حرفههای تدریس، مدیریت و فروش، که مستلزم مراقبت و توجه به دیگران است، موفق میسازد.
- حفظ ارتباطها: بخش عمدهای از هنر برقراری ارتباط، مهارت کنترل عواطف در دیگران است. این موارد تواناییهایی هستندکه محبوبیت، رهبری و اثربخشی بینفردی را تقویت میکنند.این افراد در هر آنچه که به کنش متقابل آرام با دیگران باز میگردد، بهخوبی عمل میکنند؛ آنان ستارههای اجتماعی هستند (حسنزاده و ساداتیکیادهی، 1388، ص5).
یکی دیگر از نظریهپردازان هوش هیجانی، بار- آن است. بار-آن هوشهیجانی را به اینصورت تعریف
میکند:« یک دسته از مهارتها، استعدادها و تواناییهای غیرشناختی که توانایی موفقیت فرد را در مقابله با فشارها و اقتضاهای محیطی، افزایش میدهد» (حسن زاده وساداتی کیادهی، 1388، ص7).
مولفههای اصلی هوشهیجانی و عوامل تشکیل دهنده آنها عبارتند از:
الف) مولفههای درون فردی: تواناییهای شخص را در آگاهی از هیجانها و کنترل آنها مشخص میکند.
- خودآگاهی هیجانی: میزان آگاهی فرد از احساسات خویش و درک و فهم این احساسات را بررسی
میکند. - جرأتمندی: ابراز احساسات، باورها، افکار، دفاعمنطقی و مطلوب از حق وحقوق خویشتن را مورد بررسی قرار میدهد.
- حرمت نفس: توانایی خودآگاهی و درک پذیرش خویش و احترام به خود را بررسی میکند.
- خودشکوفایی: توانایی تشخیص استعدادهای ذاتی و استعداد انجام کارهایی که شخص میتواند و
میخواهد و از انجام آنها لذت میبرد، بررسی میکند. - استقلال عمل: توانایی خودرهبری، خویشتنداری فکری و عملی و رهایی از وابستگیهای هیجانی را بررسی میکند.
ب) قابلیت سازگاری: انعطافپذیری، حل مسئله و واقعگرایی شخص را مورد بررسی قرار میدهد.
- آزمون واقعیت: توانایی ارزیابی رابطه بین تجربهی عاطفی و غیبتهای موجود را بررسی میکند.
- انعطافپذیری: توانایی همسازی با هیجانها، افکار و رفتارهای فرد را در شرایط، موقعیتها و متغیرهای مختلف بررسی میکند.
- حل مسأله: توانایی تشخیص و تعریف مشکلات، خلق راهحلهای مؤثر را مورد مطالعه قرار میدهد.
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
بررسي رابطه بين هوش هيجاني با تعهد سازماني و رضايت شغلي كاركنان استانداري اصفهان